جدول جو
جدول جو

معنی غیب نما - جستجوی لغت در جدول جو

غیب نما
نشان دهندۀ نهان، آنچه غیب را نشان دهد، برای مثال دلی که غیب نمای است و جام جم دارد / ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد (حافظ - ۲۴۴)
تصویری از غیب نما
تصویر غیب نما
فرهنگ فارسی عمید
غیب نما
(بَ)
یا غیب نمای. آنچه غیب را نشان دهد. نشان دهنده نهان. رجوع به غیب و غیب نمای شود
لغت نامه دهخدا
غیب نما
نهان نمای
تصویری از غیب نما
تصویر غیب نما
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

وسیله ای که در آن منشور بلورین قرار داده شده و برای مطالعه و تجزیۀ نور به کار می رود، اسپکترسکپ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب نما
تصویر شب نما
ویژگی آنچه در شب می درخشد و نمایان است مانند ساعت شب نما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب نما
تصویر آب نما
حوض یا جوی آب در خانه و باغ که آب آن نمایان باشد، جایی که آب چشمه یا کاریز به روی زمین می آید، سراب، جایی در مسیر رودخانه یا سیلاب که سنگ فرش و بالاتر از سطح رودخانه است
فرهنگ فارسی عمید
جعبه ای دارای عقربۀ مغناطیسی که روی صفحۀ مدرجی حرکت می کند که عقربۀ آن همیشه به سمت شمال متوجه است و به وسیلۀ آن جهات اربعه یا سمت قبله را پیدا می کنند، قبله نما
فرهنگ فارسی عمید
(قُ نُ / نِ / نَ)
یا قبله نما. اسباب کوچکی است به اندازۀ ساعت جیبی و کوچکتر یا بزرگتر از آن و دارای صفحۀ مدرج و عقربه. تقسیمات صفحۀ مدرج از صفر تا 360 درجه یا 400 گراد است. محفظۀ کوچکی است مانند یک ساعت جیبی که در آن یک عقربۀ مغناطیسی روی پایه ای که در مرکز صفحه قرار دارد نصب شده و چون قطب نما را افقی نگاه دارند نوک آبی عقربه تقریباً به طرف شمال متوجه میشود و چنانچه زاویۀ انحراف این نقطه را بدانیم میتوانیم امتداد صحیح شمال و جنوب را پیدا کنیم. قطب نماهائی که سابقاً در کشتی رانی متداول بود و هنوز نیز در بعضی کشتیها به کار میروداصولاً از یک عقربۀ مغناطیسی تشکیل شده و روی عقربه صفحه، دایره از مقوا یا میکا چسبانیده اند، عقربه روی یک پایۀ قائم تکیه دارد و سطح صفحه افقی است. محیط صفحه درجه بندی شده و روی سطح آن یک شکل ستاره کشیده اند که شاخه های مختلف آن به سوی جهات اصلی و فرعی متوجه است. خط شمال و جنوب آن در امتداد قطب شمال و جنوب عقربه قرار دارد. عقربه و صفحه در محفظه ای مسی نصب شده است. برای اینکه صفحه همیشه افقی بایستد و حرکت کشتی در آن تأثیر نداشته باشد محفظه را خیلی سنگین میگیرند، برای اینکه ارتعاشاتی که از تیراندازی باتوپهای سنگین در کشتیهای جنگی تولید میشود، باعث اختلال عمل عقربه نشود. در کشتیهای جنگی یک نوع قطب نمای دیگر به کار میرود. این قطب نما از محفظه ای شیشه ای تشکیل شده که داخل آن را با مخلوطی از آب و الکل پر کرده اند، صفحۀ درجه بندی شده و یک جفت آهن ربای استوانه ای کوتاه به یک جسم شناگر متصل است. اندازۀ شناگر را طوری تعیین می کنند که وزن تمام قسمت متحرک موقعی که در آبگونه (مایع) فرورفته خیلی کم باشد. در زیردریائی ها که از غلافی آهنی پوشیده شده اند و عقربۀ مغناطیسی در داخل آهن کار نمیکند یک نوع قطب نمای دیگر به نام قطب نمای ژیروسکپی به کار میبرند و اساس آن بر این قرار دارد که همواره بر اثر یک حرکت دورانی با تندی 8600 دور در دقیقه به وسیلۀ موتورهای الکتریکی و محور چرخش قطب نما و محور زمین در یک سطح قرار دارد.
تاریخچۀ قطب نما: به طوری که کریمرز استاد زبان فارسی و ترکی دانشگاه لیدن در مقاله ای به نام جغرافیا و بازرگانی در سلسله مقالاتی به نام میراث اسلام زیر نظر سر تامس ارنولد نوشته است، میگوید:
هنگامی که واسکو دو گاما پس از سیاحت به دور آبهای آفریقا در سال 1498 میلادی به سواحل شرقی آفریقا رسید در آنجا ملاح عربی راه هند را به او نشان داد. طبق آثار و منابع پرتقالی این عرب صاحب یک نقشۀ دریائی بسیار خوب و آلات دریائی قابل ملاحظه ای بوده است. این ملاح احمد بن مجید نام داشت. و بنابه گفتۀ سر برتن چنین به نظر می رسد که افتخار ساختن قطب نما نیز نصیب ابن مجید گشته، گرچه به عقیدۀ مستر برتن مخترع قطب نما ابن مجید بوده است ولی خود ابن مجید، در یکی از آثار خود مخترع قطب نمارا حضرت داود (داود پادشاه) میشمارد. قطب نما را به انگلیسی کامپس و به فرانسه بوسل و به عربی بوصله میگویند، مشابهت اسمی میان نام آن به فرانسه و عربی نویسندگان دائره المعارف بریتانیکا را بر آن داشته که قطب نما را از مخترعات اروپائیان بینگارند، چه بوسل لغتی است ایتالیائی به معنی جعبۀ کوچک. در دیکسیونر جغرافیائی دزبری ذیل کلمه بوسل به نقل از ترجمه تاریخ ابوالفدا مینویسد که قطب نما در پایان قرن دوازدهم میلادی در مشرق زمین مورد استفاده بوده است، و نظریات راجع به اینکه اروپائیان آن را اختراع کرده اند مردود می داند. در اهمیت این ابزار می نگارد ابزاری است که تمام اکتشافات جغرافیائی به وسیلۀ آن انجام شده است، وقبل از آن دریانوردان از وسائل خیلی ابتدائی استفاده می کرده اند به طوری که دریانوردی اروپائی در کتاب تاریخ علوم عمومی نوشته است با سه کلاغ در حوالی سواحل شمالی اروپا انجام می یافته، به این ترتیب که آنها را پرواز داده و از امتداد مسیر آنها رو به خشکی کشتی را رهبری می نموده اند. مخترع واقعی قطب نما چینی ها بوده اند و نام مخترع آن وانگ چن تو است، و آن عبارت بود از قاشق مغناطیسی که روی صفحه ای از برنج صیقلی قرار داشت.
اساس علمی استفاده از قطب نما: میدان مغناطیسی زمین میدانی است که اطراف کرۀ زمین بدون وجود هر گونه آهن ربا یا جریان الکتریک وجود دارد. میدان مغناطیسی زمین را میتوان به میدان یک آهن ربا تشبیه کرد که قطب شمال در نزدیکی قطب جنوب جغرافیایی و قطب جنوب آن در نزدیکی قطب شمال جغرافیایی قرار دارد. مختصات جغرافیائی این دو قطب عبارتند از:
5 75 عرض شمالی
45 96 طول غربی
25 73 عرض جنوبی
145 طول شرقی
این دو نقطه در شمال و جنوب مغناطیسی امتداد میدان مغناطیسی رادر هر نقطه به وسیلۀ دو زاویه که به میل و انحراف موسومند تعیین می کند. انحراف زاویه ای است که تصویر افقی میدان با نصف النهار جغرافیایی تشکیل می دهد. انحراف ممکن است شرقی یا غربی باشد. میل زاویه ای است که میدان مغناطیسی با سطح افقی تشکیل می دهد، چنانچه میدان به سمت زیر سطح افقی متوجه باشد میل را مثبت و چنانچه به سمت بالای آن متوجه باشد میل را منفی گویند. میل و انحراف یک نقطه از سطح زمین در تمام مواقع یکسان نیست و تغییر می کند، بعضی ازین تغییرات منظم و دائمی هستند و پاره ای اتفاقی. چون میل و انحراف نقاط مختلف زمین را تعیین کرده نقاطی را که دارای میل یا انحراف مشترکند به هم وصل کنیم دو رشته منحنی به نام منحنی های ایزوکلین به معنی منحنی با میل مساوی یا هم میل و ایزگن به معنی منحنی با انحراف مساوی یا باهم انحراف به دست می آید. به وسیلۀ چنین نقشه ای میتوان وضعیت مغناطیسی مناطق مختلف را نمایش داد. چنانچه نقشه های معرف مقدار انحراف نقاط مختلف کره را همراه داشته باشیم به وسیلۀ یک عقربۀ مغناطیسی میتوان جهات یابی وراه خویش را پیدا کرد و این اسباب همان قطب نماست که شرحش را گفتیم.
اشتباه شمال و جنوب مغناطیسی و شمال و جنوب جغرافیایی: به طوری که در ص 115 گاهنامۀ سال 1311 هجری شمسی مینگارد، در اغلب ساعتهای ظلی قطب نما را برای تشخیص شمال و جنوب منصوب میداشتند، لابد گمان میکردند که شمال و جنوب مغناطیسی با جغرافیایی یکی است و از خاصیت مغناطیسی کاملاً مطلع نبودند که انحراف مغناطیسی را باید رعایت کرد. و قوس انحراف گاهی شرقی و گاهی غربی است. رجوع به گاهنامۀ سال 1311 هجری شمسی و میراث اسلام و تاریخ علوم عمومی و دائره المعارف بریتانیکا و دائره المعارف فرید وجدی در مادۀ لابره و بوصله شود
لغت نامه دهخدا
(طَ / طِ نُ / نِ / نَ)
اسپکترسکپ. دستگاهی که در تجزیه نور و تحقیق طیف به کار رود
لغت نامه دهخدا
(بَ فَ زَ دَ / دِ)
عیب نماینده. آنچه و آنکه عیب و نقص را بنمایاند:
بیش جان را نکنم زنگ زده
کآینه عیب نمایست مرا.
خاقانی.
در گفتن عیب دگران بسته زبان باش
از خوبی خود عیب نمای دگران باش.
واعظ قزوینی
لغت نامه دهخدا
(بَ نَ / نِ بَ)
رجوع به غیب نما شود:
دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد.
حافظ.
باقی آنچه ضمیر منیر و رأی غیب نمای اقتضا میکند... (تاریخ غازانی چ انگلستان ص 52).
ای امیر عرب ای کآینۀ غیب نمایی
بر سر افسر سلطان ازل ظل همایی.
طراز یزدی
لغت نامه دهخدا
(نُ / نِ / نَ)
مظهر چشمه و کاریز، بنائی که در آنجا کنند، سراب. کوراب. آل. کتیر. واله. کور. لعاب الشمس. یلمع. عسقل. عساقل. لوه
لغت نامه دهخدا
یا قبله نما، اسباب کوچکی است باندازه ساعت جیبی و کوچکتر یا بزرگتر از آن و دارای صفحه مدرج و عقربه است، و بوسیله آن جهات اربعه یا سمت قبله تعیین میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیف نما
تصویر طیف نما
دستگاهی که جهت مطالعه و تجریه نور بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب نما
تصویر آب نما
حوضی که آب آن نمایان باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب نما
تصویر شب نما
آنچه که در شب بدرخشد و نمایان باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطب نما
تصویر قطب نما
((~. نَ))
ابزاری برای تعیین امتداد نصف النهار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آب نما
تصویر آب نما
((نَ))
حوض یا جوی آب در خانه یا باغ که نمایان باشد، سراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب نما
تصویر شب نما
((شَ نَ))
آن چه به شب جلوه کند و بدرخشد، برطرف کننده تاریکی
فرهنگ فارسی معین
اسپکتروسکپ، طیف سنج
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خواب نما، خواب نماشدن
فرهنگ گویش مازندرانی